جدول جو
جدول جو

معنی آیین نامه - جستجوی لغت در جدول جو

آیین نامه
دستورهایی که برای اجرای قانون یا انجام دادن کارهای اداری نوشته شود، موادی که در شرح و تفسیر یا دستور اجرای مرام نامه یا اساسنامه ای نوشته شده باشد، نظام نامه
فرهنگ فارسی عمید
آیین نامه(مَ / مِ)
نظامنامه. (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
آیین نامه
دستورهایی که برای اجرای قانون یا انجام دادن کارهای اداری نوشته شود
فرهنگ لغت هوشیار
آیین نامه((مِ))
اساسنامه، مجموعه اصول و قوانینی که یک شرکت برای نظم دادن به روال کاری خود، تهیه می کند
تصویری از آیین نامه
تصویر آیین نامه
فرهنگ فارسی معین
آیین نامه
مقررات
تصویری از آیین نامه
تصویر آیین نامه
فرهنگ واژه فارسی سره
آیین نامه
اساسنامه، مقررات، نظام نامه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فَ مَ)
نام منظومه ای و ظاهراً ببحر متقارب از ابوشکور بلخی:
نگه کن که در نامۀ آفرین
چه گوید سرایندۀ پاکدین...
(راحهالانسان)
لغت نامه دهخدا
(مِ مَ / مِ)
نامۀ بزرگ. کتاب کبیر، نزد عارفان واصل و محققان کامل تمام عالم کتاب حضرت حق است، چه اهل بصیرت که مردمان حقیقت بین اند پیوسته از اوراق ذرات موجودات احکام اسرار تجلیات الهی عزاسمه مطالعه می کنند و همه عالم را از غیب و شهود کتاب ایزد حق تعالی می دانند مشتمل است به تمامی اسماء و صفات مقدس الهی. (آنندراج). بقول شیخ محمود شبستری:
به نزد آنکه جانش در تجلی است
همه عالم کتاب حق تعالی است.
و نیز:
از لوح جهان خط الهی خواندن
خوشتر بود از حرف و سیاهی خواندن
هر صفحۀ کاینات خطی است کز آن
اسرار ازل توان کماهی خواندن.
(از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
مجموعه مقرراتی که یک موسسه عمومی یا خصوصی بمنظور تنظیم امور موسسه خود تهیه و تدوین میکنند مانند آیین نامه های موء سسات دولتی انجمنهای محلی احزاب شرکتها آموزشگاهها و غیره نظامنامه
فرهنگ لغت هوشیار
اعلامیه، بیانیه، مانیفست
فرهنگ واژه مترادف متضاد